سایه روشن

سیاسی- فرهنگی ادبی

سایه روشن

سیاسی- فرهنگی ادبی

دو راهب

يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ق.ظ

دو راهب که مراحلی از سیرو سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگری سفر می کردند سر راه خود دختری را دیدند که در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی راهبان نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضا کرد که کمکش کنند.. یکی ار زاهبان بی درنگ دخترک را برداشت و از رودخانه گذراند.

                                                                                            

راهبان به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد برسند.

در همین هنگام راهب دوم که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت: دوست عزیز، ما راهبان نباید به جنس لطیف زن نزدیک شویم زیرا برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست در صورتی که تو دختر را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی. راهب اولی با خونسردی و با همان حال بی تفاوتی پاسخ داد: من دخترک را در همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی!


                                                                            
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۰۸
م.الف.ی

نظرات  (۱)

خوب بود
کاش میشد کارهایی را مانع رشد معنوی انسان میشود و مشغولیت ذهنی درست میکند را ترک کنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی