دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و
گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدید،
این هم پولش.
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و
گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدید،
این هم پولش.
گل آفتابگردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به
خدا. ما همه آفتابگردانیم. اگرآفتابگردان به خاک خیره شود و به تیرگی دیگر آفتابگردان
نیست. آفتابگردان، کاشف معدن صبح است و با سیاهی نسبت ندارد.
یک ضرب المثل قدیمی است که می گویند:" از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری."
در نور کم غروب، زن سالخورده ای را دید که در کنار جاده درمانده، منتظر بود.
در آن نور کم متوجه شد که او نیاز به کمک دارد.
جلوی مرسدس بنز زن ایستاد و از اتومبیلش پیاده شد.
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.